وجود مقدس نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطهى ایجاد وحدت است. قبلاً هم این را عرض کردیم که دنیاى اسلامى مىتواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایى است که عواطف همهى مسلمانها در آنجا متمرکز مىشود؛ این، کانون عشق و محبت و دنیاى اسلام است. حالا شما ببینید قلمهاى پول گرفتهى از صهیونیستها، همین کانون را مورد توجه قرار مىدهند و به آن اهانت مىکنند؛ براى اینکه اهمیت اهانت به امت اسلامى و تحقیر دنیاى اسلام، کمکم از بین برود. این، نقطهى اصلى است؛ سیاستمداران، نخبگان علمى و فرهنگى، نویسندگان، شعرا و هنرمندان ما روى این نقطه تکیه کنند و همهى مسلمانها با این شعار به هم نزدیک شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگیرند، یکدیگر را متهم نکنند، یکدیگر را تکفیر نکنند و یکدیگر را از حوزهى دین خارج نکنند. دلها در سراسر امت اسلامى، به یاد پیامبر و به عشق پیغمبر طراوت پیدا مىکند؛ همهى ما دلباخته و عاشق آن بزرگواریم.
بیانات در سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق(ع) ۲۷/۱/۱۳۸۵
***
در این مقطع زمانى، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زندهتر است؛ و این یکى از تدابیر حکمت و الطاف خفیهى الهى است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتى که او به انسانها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام براى امتش و براى همهى بشریت، درس عالم شدن، قوى شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعى، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایهى این نام و این یاد، ملت ما درسهاى پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درسهاى زندگى و برنامههاى جارى خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردى مکتب نبوى و درس محمدى (صلىاللهعلیهوآله) افتخار مىکند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامى با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختىها را تحمل کرده است و کامیابىهاى حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهى، کامیابىهاى بیشتر در راه است.
…ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علمآموزى و درس رحمت و کرامت و درس وحدتى را که ایشان به ما داد و درسهاى زندگى ماست، باید در برنامهى زندگى خودمان قرار بدهیم.
پیام نوروزی به مناسبت حلول سال ۱۳۸۵
***
ذکر نام مقدس نبى اکرم صلّى اللَّه علیه وآله وسلّم و شرح گوشه هایى از زندگى آن بزرگوار انصافاً کم است و چهره نورانى آن درّةالتاج آفرینش و آن گوهر یگانه عالم وجود براى بسیارى از افراد، آنچنان که شایسته است، روشن نیست – نه تاریخ زندگى آن بزرگوار، نه اخلاق آن بزرگوار، نه رفتار فردى و سیاسى آن بزرگوار.
بیانات در خطبه هاى نمازجمعه تهران ۲۳/۲/۱۳۷۹
***
نبى مکرم اسلام انسانها را اول ساخت؛ اول این پایهها را تراشید، تا توانست این بنا را بر روى دوش آنها قرار دهد. در تمام مدت آن ده سال – که بیش از صد سال کار در این ده سال متراکم شده است – پیغمبر در همه جا؛ در بحبوحهى جنگ، در هنگام ساختن، در هنگام عبادت کردن، در هنگام گفتگو کردن با مردم، بناى هویت انسانهاى مخاطب خودش را فراموش نکرد؛ پیغمبر در غوغاى جنگهاى خطرناک مثل احزاب، بدر و احد هم انسانسازى مىکرد. آیات قرآن را ملاحظه کنید! «انسانسازى» هدف این تبلیغ است و این، یکى از بزرگترین کارهاست.
بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم ۰۵/۱۱/۱۳۸۴
***
پیامبر از دوران کودکى، موجود نظیفى بود. برخلاف بچههاى مکه و برخلاف بچههاى قبایل عرب، نظیف و تمیز و مرتب بود. در دوران نوجوانى، سر شانه کرده؛ بعد در دوران جوانى، محاسن و سر شانه کرده؛ بعد از اسلام، در دورانى که از جوانى هم گذشته بود و مرد مسنى بود – پنجاه، شصت سال سن او بود – کاملا مقید به نظافت بود. گیسوان عزیزش که تا بناگوشش مىرسید، تمیز؛ محاسن زیبایش تمیز و معطر. در روایتى دیدم که در خانهى خود خم آبى داشت که چهرهى مبارکش را در آن مىدید – آن زمان چون آینه چندان مرسوم و رایج نبود – «کان یسوى عمامته و لحیته اذا اراد ان یخرج الى اصحابه»؛(۶۱) وقتى مىخواست نزد مسلمانان و رفقا و دوستانش برود، حتما عمامه و محاسن را مرتب و تمیز مىکرد، بعد بیرون مىآمد. همیشه با عطر، خود را معطر و خوشبو مىکرد. در سفرها با وجود زندگى زاهدانه – که خواهم گفت زندگى پیامبر بهشدت زاهدانه بود – با خودش شانه و عطر مىبرد. سرمهدان برمىداشت، براى اینکه چشم هایش را سرمه بکشد؛ چون آن روز معمول بود مردها چشم هایشان را سرمه مىکشیدند. هر روز چند مرتبه مسواک مىکرد. دیگران را هم به همین نظافت، به همین مسواک، به همین ظاهر مرتب دستور مىداد. اشتباه بعضى این است که خیال مىکنند ظاهر مرتب باید با اشرافیگرى و با اسراف توأم باشد؛ نه. با لباس وصلهزده و کهنه هم مىشود منظم و تمیز بود. لباس پیامبر وصله زده و کهنه بود؛ اما لباس و سر و رویش تمیز بود. اینها در معاشرت، در رفتارها، در وضع خارجى و در بهداشت بسیار مؤثر است. این چیزهاى به ظاهر کوچک، در باطن بسیار مؤثر است.
بیانات درخطبههاى نماز جمعهى تهران ۲۳/۰۲/۱۳۷۹
***
وقتى آن بزرگوار متولّد شد، کنگرههاى کاخ کسرى ویران گردید؛ آتشکدهى آذرگشسب که قرنها روشن بود به خاموشى گرایید؛ دریاچهى ساوه که در نظر عدّهاى از مردم در آن وقت، مقدّس شمرده مىشد، خشک شد و بتهایى که بر گِرد کعبه آویخته بودند، سرنگون شدند. این نشانهها که کاملاً رمزى و نمادین است، نشاندهندهى جهتِ اراده و سنّت الهى در پوشاندن خلعت وجود به این موجود عظیم و این شخصیت والا و بىنظیر است. معناى این حوادثِ نمادین این است که با این قدوم مبارک، بساط ذلّت بشر، چه به وسیلهى حاکمیت جبّاران و حاکمان مستبد – از قبیل آنچه در آن روز در ایران و روم قدیم وجود داشت – و چه به وسیلهى عبادت غیر خدا، باید برچیده شود. بشر باید به وسیلهى این مولود مبارک، آزاد شود؛ هم از قید ستمى که به وسیلهى حکّامِ جور بر انسانهاى مظلوم در طول تاریخ تحمیل شده است، و هم از قید خرافهها و اعتقادات نادرستِ ذلّتآفرین که انسان را در مقابل موجوداتِ پستتر از خود او یا در مقابل انسانهاى دیگر، خاضع و ذلیل و ستایشگر مىکند
بیانات در جمع مسؤولان و کارگزاران در سالروز ولادت فرخندهى نبىاکرم(ص) و امام جعفر صادق (ع) ۰۹/۰۳/۱۳۸۱
***
این ولادت براى تاریخ بشریت، طلیعهى رحمت الهى بود. در قرآن از وجود پیغمبر به عنوان «رحمةً للعالمین(۳۳)» تعبیر شده است. این رحمت، محدود نیست؛ شامل تربیت، تزکیه، تعلیم و هدایت انسانها به صراط مستقیم و پیشرفت انسانها در زمینهى زندگى مادّى و معنویشان هم هست. مخصوص مردم آن زمان هم نیست؛ متعلّق به طول تاریخ است: «و اخرین منهم لمّا یلحقوا بهم(۳۴)». راه رسیدن به آن هدف، عمل کردن به معارف و قوانین اسلام است که براى بشر مشخّص شده است.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به مناسبت سالروز هفدهم ربیعالاول ۲۹/۰۲/۱۳۸۲
***
پیامبر بزرگوار ما – که این روزها به نام آن بزرگوار مزین است و ایام ولادت با سعادت اوست و براى همهى مؤمنین و براى همهى مسلمانان اسوه است – در هنگامههاى سخت، ملاحظه نمىکرد که تضرع او پیش خدا و کمک خواستن او از خدا ممکن است در ذهن مخاطبان و شاهدان و ناظران، این تأثیر را بگذارد که او به خودى خود ناتوان است. به صراحت مىگفت من به خودى خود ناتوانم و بدون کمک خدا از من کارى برنمىآید. در جنگ احزاب، در حالى که همهى دشمنان از اطراف، مدینه و پیامبر و گروه مؤمنین را محاصره کرده بودند، با این نیت که اسلام و قرآن و پیام جدید را بهکلى از بیخ و بن بکنند، پیامبر اکرم در کنار آرایش نظامى، در کنار تدابیر بسیار هوشمندانهاى که در آنجا به کار برد، در کنار تحریض مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمین زانو گذارد! بارها این کار تکرار شد که در کتابهاى سیره هست. پیامبر دستش را بلند مىکرد، تضرع مىکرد، اشک مىریخت و مىگفت: پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفیق بده.
بیانات در دیدار با نمایندگان دورهى ششم مجلس شوراى اسلامى ۲۹/۰۳/۱۳۷۹
***
نهضت اسلامى در ایران به رهبرى منجى بزرگ دوران، حضرت امام خمینى (رضواناللَّهعلیه)، به پیروى از شیوهى نبى اعظم و رسول خاتم و قلهى آفرینش عالم و آدم، حضرت محمّد مصطفى(صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم)، در قالب یک انقلاب تمامعیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایهیى درست و منطقى استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید مىآورد و همه چیز و همهجا و همه کس را از گرمى و اشتعال خود متأثر مىسازد.
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) ۱۰/۰۳/۱۳۶۹
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) – مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
نظرات شما عزیزان: